شخصیت یک هنرمند ـ قوانین هنر
زمانی که از شخصیت یک هنرمند ـ قوانین هنر سخن گفته می شود٬ منظور انسان هنرمند در لحظه آفرینش است.
در این لحظه وی نمایندهی ابدیت در هنر است.عموا! فکر می شود که در اثر هنری ٬ کاراکنر و صفت فردی عمری کوتاه دارد.م
عمولاْ “قوانین هنری” را وضع می کنند و اطاعت از آن ها را به مفوم ارزش ابدی اثر هنری تلقی می کنند.
اما مطالعه تاریخ هنر و نقد آن نشان می دهد که دقیقاْ این “قوانین هنری” هستند که زودمیراند٬ قوانینی که به غهد یا مدرسه یا مکتب خاصی تعلق دارند.
و این هرگز برای تمام اعصار و اماکن دارای اعتبارنیستند.
این قوانین عناصر سلیقه اند که در روشنایی بسیار شخصیت هنرمندـ به کار برنده٬ اغوای قانون بودن را به وجود می آورند.
بنابراین لازم است که رابطه بین دو اصطلاح تغییر کند. این شخصیت یک هنرمند ـ قوانین هنر است که صفت جاودانی را بر عناصر سلیقه و بر به اطلاح قولنین هنر حک می کند.
تنها کشف شهود آثار یک هنرمند است که می تواند نشان دهد این شخصیت واقعاْ هنرمند است یا نه؟
این شهود٬ چنان که می دانیم بسیار بغرنج است و پر از تجارب ظفرمند روح.
اما اگر شهود هنری وحود داشته باشد٬ هیچ قانون بیگانه با شخصیت هنرمند نمی تواند مخالف داوری یک اثر هنی باشد.
بنابراین شخصیت هنرمند در ذات خود می بایست به مثابه ی قانون خود تلقی گردد.
برخی از کاربست های این اصل قبول عام یافته است.
مثال
اگر حدس می زنیم که دلاکرو یک هنرمند است دیگر نباید محاسن و معایب را در نگارگری وی جستجو کنیم.
در نارگری دلاکروا نه عیب وجود دارد و نه حسن٬ تنها سبک وی است که عرضه می گرد.از همین رو بودلر توانست بگوید که نگارگری انگره بهتر از دلاکروا نیست.
بلکه هر یم سبک خود را دارد. قبول این امر که انگره بهتر از دلاکروا نگارگری می کند ٬ به این مفهوم است که طرح را از آثار هنری که در آن تحقق می یابد ٬ مجرد
ساخته و آن را از هرگونه مفهوم و ارزش هنری خالی کنیم.
از سوی دیگر روشن شده است که کمال تجردی طرح انگره بیش تر در چهره ها ی افسانه ای به چشم منی خورد تا در تک چهره هایش٬
زیرا در تک چهره ها انگره هم مجبور بوده است که طرح کامل خود را از دیدگاه تجرد تغییر بدهد .
بنابراین باید پرسید : این طرح مجرد چیست که در پلاکروا وجود ندارد و در بدترین لحظات آفرینش هنری انگره حضر است؟
جواب این است که طرح آکادمیک یا طرح الگویی که انگره آن را همچون ابزار پداگوژی و آموزش مفید می شمارد٬ اما آن را بیرون از هنر خود می داند.
اکروز این مسائل را همه می دانند و پافشاری بر آن ها هیچ گونه لزومی ندارد.
منبع
تاریخ نفدهنر
مولف: پروفسور لیونلوونتوری
ترجمه دکتر امیر مدنی
نشر فضا وابسته به موسسه علمی و فرهنگی فضا
تهرل . سال ۱۳۸۴ خورشیدی
پیشنهاد می کنم مطلب زیر راهم بخوانید
• هنرهای سنتی و صنایع دستی ایران
2 دیدگاه ها